خلاصه داستان: در رمان شاهزادهی دوستداشتنی، شخصیت فرعی آتاناسیا دو آلجر اوبلیا بیچارهتر از همه است. مادرش هنگام زایمان از دنیا رفت و پدرش، امپراتور کلود، حتی ذرهای عشق و محبت به او نشان نداد. او همیشه حسرت کمی محبت پدرانه را داشت، اما در نهایت به جرمی که مرتکب نشده بود متهم شد و به دستور همان پدری که دوستش داشت، اعدام شد.
وقتی زنی از دنیای مدرن کره با خوردن قرص خواب به خواب میرود، خودش را در بدن نوزاد آتاناسیا بیدار مییابد. او که سرنوشت شوم آتی خودش را میداند، تصمیم میگیرد از چشم پدر ظالمش دور بماند تا هرگز خشم او را برنیانگیزد. اما سرنوشت نقشههای دیگری در سر دارد؛ چراکه تنها در پنجسالگی با پدرش روبهرو میشود. حالا دیگر نقشهی قبلیاش به هم ریخته و مجبور است آنقدر خودش را در دل پدر جا کند که حتی فکر آسیبزدن به او به ذهنش خطور نکند.
با این حال، شرایط از کنترلش خارج میشود—«خواهر» خونیاش ژانت مارگاریتا در حسرت داشتن خانواده است، اشرافزادگان بلندپایه در پی قدرتاند، و سایهای از گذشتهی کلود تهدیدی برای نابودی همهی چیزهایی است که برایش عزیزند.
خلاصه داستان: از ترکیب خون انسان و روح، دختری هشتساله به نام اِلن به دنیا اومده که قدرت کنترل عناصر رو داره — اما نه عناصر معمولی مثل آتش، آب، باد و خاک، بلکه عناصر جدول تناوبی!
از اون گذشته، الن به خاطر اینکه در زندگی قبلیاش یه دانشمند بوده، دانش علمی فوقالعادهای هم داره و میتونه محیط اطرافش رو با علم و جادو تغییر بده.
در طول جنگ با پادشاهی همسایه، روول وانکریف، قهرمان پادشاهی تنبال و پسر ارشد خاندان وانکریف (و البته پدر الن)، در نبرد بهشدت زخمی میشه.
اما روحی قدرتمند به نام لیدی اوریجین که در کنار او میجنگید، با بردنش به قلمرو ارواح، جانش رو نجات میده. لیدی اوریجین که ملکهی سرزمین ارواحه، بعدها مادر الن میشه — و نتیجهی این عشق، دختریه که ظاهرش معصومه ولی قدرتش مرز نمیشناسه.
انیمهی «پدرم یه قهرمانه، مادرم یه روحه، و منم یه تناسخیافتهام» داستان یه خانوادهی سهنفرهست که هرکدوم ویژگی خاص خودشونو دارن.
با این حال، حتی زندگی این خانوادهی شاد هم خالی از دردسر نیست. الن و پدر و مادرش مجبور میشن دوباره با خاندان وانکریف ارتباط برقرار کنن تا از آبروی خانواده دفاع کنن — در حالی که باید وجود اسرارآمیز و خطرناک الن رو از دید مردم پنهون نگه دارن تا آرامششون از بین نره.
خلاصه داستان: هنگامی که یک شیرینیپز نابغه قبل از رسیدن به رویای خود برای خلق بزرگترین شیرینیهای جهان در یک تصادف غمانگیز جان خود را از دست میدهد، او بهعنوان Pastry Mille "Pas" Morteln نه ساله تبدیل میشود. اکنون در یک دنیای قرون وسطایی پر از شمشیر و جادو، پاس از یک زندگی مسالمت آمیز در Fief of Morteln تحت اقتدار پدرش، قهرمان نظامی لرد Casserole لذت می برد. با این حال، مواد کمیاب شیرینیها را لوکس میکند، بنابراین پاس فقط میتواند رویای پختن را داشته باشد.
هنگامی که اخبار نزدیک شدن راهزنان به گوش می رسد، پاس باید جادو یاد بگیرد و برای دفاع از سرزمین خود بجنگد تا یک روز یک بهشت شیرینی پزی بسازد!
[نوشته شده توسط MAL Rewrite]
خلاصه داستان: آیندهی این دنیای فانتزی اکنون در دستان… یک ماشین فروش است!
«بوکسو» زمانی انسان بود، تا اینکه در یک حادثه جان باخت و به شکل یک دستگاه هوشمند ماشین فروش دوباره متولد شد.
او هنوز میتواند ببیند و بشنود، اما توانایی حرکت ندارد و نمیتواند بیشتر از جملات برنامهریزی شدهاش صحبت کند.
حالا سوال اینجاست: او چطور میتواند از این زندگی عجیب و تازهاش بیشترین استفاده را ببرد؟
خلاصه داستان: با بازگشت صلح به قلمرو شیطان ، Anos Voldigoad چیزی بیشتر از این که شهرت خود را به عنوان پادشاه شیطان استبداد برای استراحت و بازگشت به یک ناسازگار بودن در آکادمی معتبر شیطان کینگ ، آرزو نمی کند. متأسفانه ، هرگونه آرامش زودگذر است: شیاطین شوم ، پادشاهان ، و خدایان از بین می روند.
شایعات در مورد "فرزند خدا" ، موجودی که قدرت آن ممکن است از آنوس رقیب باشد ، پخش شد. برای کشف حقیقت و از بین بردن تهدید احتمالی ، ANO باید به اعماق سرزمین ارواح سفر کند. با این حال ، دنیای روح در رمز و راز قرار گرفته است ، و ممکن است فقط پس از انجام یک سری آزمایشات دشوار وارد شود.
با قدرت و اعتماد به نفس بی نظیر ، Anos خود را برای شکست دادن دشمنان مختلف با عناوین با شکوه ، از بین می برد. اما او - با کمک متحدین قابل اعتماد - به سختی مجبور خواهد شد عرق را به عنوان پادشاه واقعی شیاطین استبداد بشکند.
[نوشته شده توسط Mal Rewrite]