دانش آموز دبیرستانی، تایو آسانو، از وقتی که پدر و مادرش رو توی تصادف ماشینی از دست داد، از نظر اجتماعی ناجور و گوشه گیره. تنها فردی که میتونه باهاش عادی صحبت کنه، دوست بچگیش موتسومی یوزاکوزاس، رئیس قوی ترین خانوادهی جاسوسی در دنیا. بزرگترین برادر موتسومی، کیوایچیرو یوزاکورا، از وقتی که یکبار موتسومی رو به شدت زخمی دیده بود، نسبت بهش بیش از حد محافظت گرانه رفتار میکنه. عشق کیوایچیرو به موتسومی خطرناک و کشندهس، و هدف بعدیش تایوئه. برای اینکه بتونه زنده بمونه، تایو باید با موتسومی ازدواج کنه و جزو خانوادهی یوزاکورا بشه. تایو که با کله وسط هرج و مرج افتاده، سفرش رو برای تبدیل شدن به جاسوسی قوی شروع میکنه که بتونه از همسرش محافظت کنه و گذشتهی تاریک خودش و خانوادهی یوزاکورا رو برملا کنه.
خیلی خوب بود ولی کاش تموم نمیشد